به نام او که مهرش پایدار است.
پشت یه قاب ترک خورده و نگاه اشک آلود و سکوت مرگ بار نشستن می دانی یعنی چه ؟
نه نمی دانی .
خیلی مانده است تا دلت را به دریای عشق بسپاری و ندای غم انگیز قلبم را بشنوی .
خیلی مانده است تا دستان خالی از عشقم را در دستانت بگیری.
خیلی مانده است تا قلب ترک ترک خورده ام را با وجود مهربانت ترمیم کنی.
و شاید هیچ وقت نرسد آن روزی که دستان و قلبم و نگاهم و آشیانه عشقم تو را داشته باشد.
پس باز هم سکوت می کنم و با فریاد بی صدایم به همه می فهمانم که من بی تو یعنی غم ، تاریکی ، اشک .
و با تو یعنی...
و با تو یعنی زندگی دوباره، یعنی فقط تو .